منبع خاطرات محمود نظري جانباز ٦٥٪
بخش اول :رودخانه ای که می بایست کمعمق باشد، با بارش شدید باران ، فشار آب آنقدر زیاد شده بود که آب رودخانه ما رو باخودش میبرد .
بخاطر دارم به کمک برادرم فرهاد،هادی یونسیان وشهیدرضاخراط زنجیره ای درست شدومن وشهید مجید یونسیان که کم سن تربودیم همراه بابقیه رزمندگان به آنسوی رودخانه برده شدیم، رگبار گلوله ها هر لحظه بیشتر بر سر ما میریخت. همه در یک ستون از آب خارج شدیم وشروع به دویدن کردیم بعد از رودخانه سراشیبی تندی بود انقدرکه بچه ها قبل از ما با لباسهای خیس از این سربالایی بالا رفته بودند و لباسها وتوی پوتین خیس وزمین گل ولغزنده شده بود،همگی سر میخوردیم وبه زمین می افتادیم ولی با کمک دوستان بالا رفتیم وزیر آتش شدید دشمن شروع به دویدن کرديم
بسم رب اشهدا والصديقين