روز اول محرم و ما را به یاد امام حسین(ع) ویارانش و یاد شهدای عملیات محرم سال ۱۳۶۱ انداخت..
مدتی بعداز اینکه گردان کربلا به منطقه جنوب اعزام شده بود این حقیر افتخار این رو داشتم با این گروهبیست نفره با مسئولیت دوست وهمرزم بسیار خوبم سعید اللهیاری برای پیوستن به گردان کربلا به پادگان امام حسن تهران رفتیم .
پادگان امام حسن تهران👆
سال ۱۳۶۱
ردیف بالا از راست:
شهید محمد علی عامریون
مجید کبیریان
علی اصغر صادقی
محمود نظری
برادر شهیدی
شهید محمد رضا عامریان
ردیف جلو از چپ:
شهیدحسین رنجبر
حمید(خاله) حسینی
احمد کیقبادی
برادر موسوی
شهید محمد علی کاظمی
حمید رضا اسماعیلی
شهید حسین غفوری
چند روزی را با این گروه شهدایی در آن پادگان گذراندم چون بار دومم بود به جبهه میامدم کنجکاوی زیادی داشتم و عجله برای رفتن به خط مقدم!
چون بار اول به کردستان اعزام شده بودم و تصورات زیادی از جبهه جنوب داشتم که من رو وادار میکرد برای رفتن به خط مقدم عجله کنم .
در آن پادگان میدان اسب دوانی داشت که صبح ها آقا سعید هفت هشت بار دور این میدان اسب دوانی که مسافت زیادی بود ما را می دواند…
حال وهوای خاص و جدیدی با آن شهیدان در من بوجود آمده بود و در این مدت کوتاه علاقه زیادی به هم پیدا کرده بودیم .
درهمین اعزام بود که شهید بزرگوار حسین رنجبر اسمم را سوال کرد👇
بالاخره به ما اطلاع دادند که باید به طرف جبهه جنوب به راه بیفتیم
شوق زیادی برای دیدن جبهه جنوب داشتم سر از پا نمیشناختم این بیست نفر تقریبا روحیات شبیه به هم داشتیم وهمیشه سعی میکردیم باهم باشیم به ما خیلی خوش میگذشت تا به اهواز رسیدیم ودر مقری به نام (سپنتا) مستقر شدیم
یادم نمیاد چند روز آنجا بودیم و دوست داشتم زودتر به گردان کربلا بپیوندیم چون برادرم فرهاد هم در گردان کربلا بود و مشتاق دیدارش بودم و یکروز صبح ما را در مکان دیگری دراهواز بنام (آلفا آلفا ) بردند….👇
عکس در مقر آلفا👆
از چپ:
شهید محمد حسن(رضا) خراط
حسین رحمانی نیا
فرهاد نظری
علی طبسی
و….
عکس در اتاق مقر (آلفا آلفا) همراه با پنج شهید بزرگوار..🌺👇
ايستاده از راست:
منصور شیخ کبیر
حمید(خاله)حسینی
برادر شهیدی
جانباز حسین خانی
شهیدمحمد علی عامریون
شهیدحسین فروغی
شهید حسین رنجبر
برادر اعظمی
ردیف دوم از چپ:
محمدرضا قنبریان
سید احمد موسوی
جانباز مجید کبیریان
شهید حسین غفوری
برادر سیدی
شهید محمدعلی کاظمی
ردیف جلو از راست:
محمود نظری
حمید رضا اسماعیلی
علی اصغر صادقی
شهید محمد رضا عامریان
آنجا بود که به بچه های خوب گردان کربلا پیوستیم و برادرم فرهاد رودیدم و مدتی هم در آنجا مستقر بودیم ومراسمهای خوب وباحالی را در آن ایام در آنجا برگزار میکردیم شورو هیجان زیادی در بچه های گردان بود مشخص بود که در این عملیات خیلی ها پرواز میکنند و…
این عکس مربوط به همان مراسمه👆
این شهید اولین اعزامش به جبهه بود و با سن کمی که داشت معنویت ودل مهربان بزرگی داشت در آن مدت کوتاه همه عاشق خلوص ومعرفت اوشدهبودند .
که در همان عملیات محرم به شهادترسید.و خیلی زود از میان مارفت .
خاطرات جانباز فرزاد. مهرداد(محمود) نظری