سردار نظری

خاطرات دوره 6 ماهه و عملیات بدر سال 1363 قسمت چهارم

اتفاق جالب این بود که برای اولین بار در طول جنگ قرار شد از هر گردان وشهری یک دسته از نیروهای باتجربه و زبده جدا کنند و یک گردان خط شکن تشکیل بدهند ولی هنوز به ما چیزی نگفتند و بدون مقدمه فرمانده گردان کربلا شروع به خواندن اسامی کرد
اولین اسم 👈محمود نظری!!
از جایم با نگرانی بلند شدم و من را به سمت دیگری جدا از گردان و دوستان هدایت کردند ،اسامی چند نفر که شهدای گرانقدری چون شهید رضا قنبریان و شهید احمد قاسمیان و شهید علیرضا عمودی و شهید جواد ابراهیمی و شهید عید محمد عرب انصاری و شهید عزت ا…علی عرب و ….. جزء آنها بودند را صدا زدند😟😮
همه مثل من نگران بودند ، حق
داشتند چون با تمام بچه ها انس گرفته بودیم به گردان مون عشق داشتیم همه سعی میکردیم در گردان کربلا جایی برای خود داشته باشیم چون گردان ،گردان عملیاتی بود .
بالاخره یک دسته شدیم وجانباز ودوست بسیار خوبم ابراهیم سلمانی رو به عنوان فرمانده دسته و شهید بزرگوار و خوش اخلاق جواد ابراهیمی را به عنوان معاون دسته انتخاب کردند.

 

عملیات بدر گردان حضرت رسول
بادگیر سبز معاون دسته شهید جواد ابراهیمی
محمود نظری
مسعود نظارت
محمد مهدی جلالی
و…
سخت ترین شب ،شب اول بود که ما را از گردان و دوستانمان جدا کردند و به مقر دیگری دور از لشگر مستقر کردند همه یک جورایی دلواپس بودیم ولی تعدادی از بچه ها سرو صدا کردند ومیگفتند ما اینجا نمی مانیم (اگر آینده را به مانشان میدادند تمام گردان کربلا برای پیوستن به این دسته داوطلب می شدند)..
یادم میاد صبورترین فرد ما شهید احمد قاسمیان( سردار بی سر)بود‌که با بلا تکلیفی که داشتیم با جدیت با آن افراد برخورد کرد و گفت تکلیف ما گوش دادن به فرمان فرماندهانمان است ونباید روحیه خودمان را پایین بیاوریم.

شهید احمد قاسمیان👆
این شهید بزرگوار از همان ابتدای کار شروع به تشکیل دورهمی هایی کرد که در آن، حفظ آیات قرآن جز’ ۳۰ -یکی از برنامه هایمان بود .
و هر شب او را میدیدم که برای خواندن نماز شب بیدار میشد و بدون اینکه مزاحمتی برای کسی داشته باشد به خواندن نماز شب ومناجات مشغول میشد صبح که بیدار شدیم تعدادی از همرزمانمان بدون اجازه به گردان کربلا برگشته بودند وقتی فرماندهان متوجه این موضوع شدند
ناچارا پذیرفتند که تعداد دیگری را جایگزین آنها کنند .
بعداز چند روز متوجه شدیم که از گردانهای شهرهای دیگه هم دسته های رزمی جدا کردند وبه ما ملحق شدند و یک گردان خط شکن ماهر و زبر و زرنگ تشکیل دادند و فرمانده گردان شهید سید محمد میرقیصری را انتخاب کردند که فردی متواضع و شجاع و مهربان بود و در همان روز اول عملیات از ناحیه سر مجروح شدیدی شد که با همان مجروحیت در منطقه ماند تا در یکی از پاتکهای دشمن در همان عملیات به درجه رفیع شهادت نائل شد روحش شاد .

 

شهید بزرگوار سید محمد میر قیصری فرمانده گردان خط شکن محمدرسول ا..(ص)
ادامه دارد…….

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا